واژه تئاتر دراصل مشتق از واژه "تئاترون" به معنای تماشا کردن و یا محل تماشا و مشاهده است؛ به این معنا که در ازمنه دور تماشاگران در شیب تپهها مینشستند و مراسمی مذهبی را که با تشریفاتی خاص در پای همان تپه و اغلب در جوار مقبره مردی مقدس و یا معبد یکی از خدایان مقدس برپا میشد نظاره میکردند، تا از تماشای این نمایش تاثیر گیرند
واژه تئاتر دراصل مشتق از واژه "تئاترون" به معنای تماشا کردن و یا محل تماشا و مشاهده است؛ به این معنا که در ازمنه دور تماشاگران در شیب تپهها مینشستند و مراسمی مذهبی را که با تشریفاتی خاص در پای همان تپه و اغلب در جوار مقبره مردی مقدس و یا معبد یکی از خدایان مقدس برپا میشد نظاره میکردند، تا از تماشای این نمایش تاثیر گیرند
پژوهشگران حوزه هنرهای نمایشی براین باورند که هنرنمایش ازابتدای خلقت بشر و حرکت به سوی زندگی اجتماعی همراه انسان اندیشه ورز، متفکر و ناطق بوده است .
این صاحب نظران خصلت نمایشگری و بازیسازی را ذاتی بشر دانسته و براین باورند که ابتداییترین نمایشها هنگامی ظاهر شدند که اعضای قبیله به هنگام غروب و بازگشت از شکار و کار روزانه همه گرداگرد آتشی برای مصون ماندن از سرما و یا ترساندن حیوانات وحشی،جمع میشدند و همراه با حرکات نمایشی و با آرایشهای عجیب و غریب و صداهای ترسآور به رقصهای آیینی و نمایشی میپرداختند.
غریزه ناخودآگاه نمایشگری در بشر پیش از تاریخ و در اجتماعات قبیلهای بروز یافت و در فراز و فرود تاریخ اجتماعی انسان حرکت رو به رشد خود را حفظ کرد، تا به پالایش برسد و به عنوان ابزاری فرهنگی و اصلاحگرای امور اجتماعی، مورد استفاده انسانها قرار گیرد.
واژه تئاتر دراصل مشتق از واژه "تئاترون" به معنای تماشا کردن و یا محل تماشا و مشاهده است؛ به این معنا که در ازمنه دور تماشاگران در شیب تپهها مینشستند و مراسمی مذهبی را که با تشریفاتی خاص در پای همان تپه و اغلب در جوار مقبره مردی مقدس و یا معبد یکی از خدایان مقدس برپا میشد نظاره میکردند، تا از تماشای این نمایش تاثیر گیرند، اصلاح شوند، به پالایش برسند و بدی را دور و نیکی را در خود جاودان کنند.
بنابر شواهد تاریخی در اجتماعات بشری غروب هر روزاهل قبیله مینشستند تا به آنچه که رییس یا پهلوان یا جادوگر قبیله در شرح جنگ ها، دلاوریها و رشادتها یا نزاع با حیوانات وحشی در شکار و خاصه عوامل ظاهرا عجیب طبیعت دیده بود، گوش دهند تا شجاعت خود را تقویت کرده، ترس را دور ریزند و به آرامش برسند.
در نمایشهای اولیه راوی به شرح اعمال قهرمانی و داستانهای مردان و کارهای فوق انسانی می پرداخت و به این ترتیب در چنین مجامعی داستان ها و نقل ها سینه به سینه به شنوندگان منتقل می شد و برخی از این شنیدهها نیز بعدها در قالب داستان و حکایت در محافل دیگری توسط راویان دیگر نقل میشد.
تا اینکه راویان و ناقلان برای ارتقا یا حفظ جایگاه خود و کسب امتیاز از دیگران و جلب تماشاگران بیشتر، بر حرکات نمایشی و بیان گیرای خود و نیز حوادث داستان افزودند و در طول زمان هر کس با ذوق و مایه خود وسعتی به این مرحله داد و بدین قرار بود که هم تماشای آن آیین ها ونمایشواره ها ، تازه و ماندنی میشد و هم اساطیر و داستانها توسعه یافته و سینه به سینه به دیگران منتقل شد. در پایان نمایش نیز تماشاگران به پالایش روحی میرسیدند و بدین گونه در برخی از نمایشها نیز کراهت نزاع و جنگها هم به نوعی بیان می شد.
همین نمایش وارهها به روزگار کاتبان ثبت شد و بدین ترتیب مشخصههای اساسی و تعریف شده نمایشی به دورههای تاریخی بعد منتقل شد و نمایش ها ساختاری منسجم و تعریف شده یافت .
نمایش به معنی اعم کلمه یعنی انجام دادن یک عمل از پیش تعیین و تعریف شده و به عبارت علمی تر نمایش عبارت است از انجام و یا تظاهر به انجام امری که نمایشگر در هر لحظه آگاه بر چگونگی بروز آن است .
در این گونه نمایشها بیش از آنکه غرایز کور طبیعی، عصاکش نمایشگر شوند ، قوه تعقل و ادراک وی از پیش مسیر را روشن میکند و این ابتداییترین تعریف هنرهای نمایشی نزد بشر بود.
نقشهایی که از رقصهای دسته جمعی و آیین های نمایشی انسان ها به گرد آتش و نظایر آن بر تکههای سفال به دست آمده است وجود چنین اجتماعاتی را ثابت میکند.
این گونه مجالس که تحریککننده روحیه جنگاوری مردان بودگاهی به نمایشی از جنگ و شکار تبدیل میشد که درآن چند تن با صورتک جانوران میگریختند و چند تن دیگر به نشان شکارچی تعقیب شان میکردند تا عاقبت طی قراردادهای از پیش تعیین شده جانور به خاک میافتاد و این نشانه آرزو یا میل شکارچی بر غلبه مدام بر شکار و طبیعت بود.
اما از آنجا که آدمی بر خلاف سایر جانداران در اعمال روزانه خود بیشتر بر منافع آتی و دیر پا نظر دارد تا بر لذت زود گذر و روحیه دین مداری و خدا گونه بودن در تمامی انسان ها وجود دارد و انسان بیشتر متکی و پای بند آداب و سنن و فرهنگ جامعه خویش است تا نفسانیات، روحیه خدامحوری ودین مداری در اجرای این گونه نمایش ها کم کم بروز بیشتری نمود و انسان هر لحظه از عمرش را در اجرای نقشی که مناسب آن لحظه و ارتباطش با خداوندگار بود میگذراند.
به گواه تاریخ نمایش، در یونان باستان به عنوان سرمنشاء ظهور تئاتر مراسمی دینی وآیینی در بزرگداشت " دیونیزوس " خداوندگار" تاک" و برکت و جذبههای عارفانه یونانیان برگزار میشد.
این آیین نمایشی بعدها با پشت سرگذاشتن چند صد سال و فراهم آمدن تجربیات بسیار در نحوه برگزاری از شکلی ساده و ابتدایی که قربانی کردن "بزی نر" همراه با خواندن اورادی در ستایش خدای باروری و شراب بود به فرایندی سخت پیچیده و پر از رمز و راز از ادبیات و هنر مبدل شد.
این مراسم در مسیر تکاملی خود و شکوفایی تئاترهای دینی والاترین اندیشه ها را در طریق شناخت هر چه بیشتر تاریک ترین زوایای روح آدمی و دست یافتن بر رموزی که او را در رسیدن به سعادت و دوری از شقاوت یار و مددکار بود، از نسلی به نسل دیگر منتقل کرد و از طریق تئاترهای مذهبی و دینی در دسترس تماشاگران قرار گرفت تا بر بینش انسان بیفزاید و در پیچ و خم ظلمات زندگی مشعلی فرا راه بشر قرار دهد.
اما در ایران باستان آنچه که بعدها در این اجتماعات قبیلهای آغاز شد، گونههایی دیگر از نمایش بود که با الهام از نقل ها و حکایات دینی ومذهبی به وجود آمد و امروزه آن را با عناوینی چون نمایش" تعزیه" –"پرده خوانی "- شبیه خوانی" و" نقالی مذهبی و اسطوره ای " می شناسند .
نقالی شکلی از بیان نمایشی فردی است که شاید پس از پیدایش و توسعه عنصر کلام به وجود آمد و رشد یافت، چنان که برخی آن را در کنار سرودها و رقصهای ستایش خدایان جزو قدیمیترین و سادهترین اشکال نمایشی میدانند و نقالی را مقدمهای بر نمایشهای چند نفری بر میشمرند.
در نمایشهای مذهبی و نقالی ها شبیه سازی و به کاربردن صورتک و ابزار کمکی چون چوب- تشت آب و افزودن بازی حرکات نمایشی ایما و اشاره به کلام و به وجود آمدن قراردادهای نمایشی دیگری چون استفاده از پرده های نقاشی شد و ابزارهای نمادین از جمله تکنیکهای اجرایی، نمایش های دینی ومذهبی ایرانی محسوب میشود.
نقالان وپرده خوانان معمولا داستانهای دینی – مذهبی - قهرمانی و ملی را در کوی و برزن و درحلقه مردم بازگو می کنند و اگر چه در اعصار گذشته اساطیر و داستانهای باستانی تدوین و ثبت می شد ولی باز نقالان به کار خود ادامه میدادند و روایتگرحماسهها و فداکاریهای قهرمانی و ملی مردمان بودند.
" نقالی" و" شبیه خوانی" دو گونه نمایش ایرانی است که هدف از اجرای آنها نقل یک واقعه یا قصه به شعر و یا به نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع است، دراین گونه نمایش های دینی نقل گویی و شبیه خوانی ها بیانگر داستان هایی چون رشادت ها و سلحشوری های شخصیت های دینی و گاه اسطوره ای و ملی است و قصد آن القای اندیشهای خاص و تکیه گاهش نیز بیشتر احساسات تماشاگران است و از همین جهت است که موضوعات قابل طرح در آن بیشتر داستانهای قهرمانی انسان هایی است که درنگاه مخاطب دارای جایگاه خاص ومقدسی است .
منظور از اجرای این شبیه خوانی ها و نقل گویی ها برانگیختن هیجانات و عواطف شنوندگان و بیندگان است و به وسیله حرکات جذاب، لطف بیان، تسلط روحی بر جمع و حرکات و حالات القاء کننده- شعر خوانی و- آواز مطنطن تلاشی است که تا سرحد ممکن که مخاطب هر دم خود را به جای یکی از قهرمانان داستان ببیند و به عبارت دیگر بازی سازان همه شخصیتهای داستان را بازی میکند تا تماشاگر نمایش با عمق فاجعه و ابهت رویداد داستانی درگیر شود .
اما در برگزاری هر فرآیند نمایشی عوامل دیگری نیز دخالت دارد تا نمایشگر و تماشاگر در فرآیند نمایشی با آنچه تخلیه هیجانی و پالایش روحی نامیده میشود، برسند.
متن نمایشی که می تواند مکتوب یا آنکه سینه به سینه از گروهی به گروه دیگر منتقل شود، گروه اجرا کننده نیز مشتمل بر بازیگران، کارگردان، طراح دکور طراح لباس، گروه فنی نور و صدا و..است .
اما نمایش زمانی اتفاق میافتد که مخاطبی برای آن باشد. محلی که نمایش در آنجا به اجرا گذاشته می شود، یعنی ساختمان تئاتر و یا تماشاخانه که محلی است ثابت جهت اجرای نمایش و یا هرمکانی دیگرکه به مناسبتی خاص و بنا بر ضرورتهای گوناگون برای اجرای نمایش در نظر گرفته میشود که درفرهنگ ایرانی" تکیه" و "قهوه خانه" دو مکان مهم برای اجرای این گونه نمایش ها است .
در هر نمایشی اندیشه، فکر و پیامی وجود دارد که توسط گروه اجرا کننده به تماشاگران منتقل می شود و منظور یا هدفی نمایش که ممکن است اعتقادی یعنی در ستایش و بزرگداشت اولیای دین باشد و یا سیاسی، آموزشی، درمانی و تفریحی باشد.
به گواه تاریخ، تئاتر از آیینها و مناسک دینی و مذهبی نشات گرفته است و در دامان همین آیینهای دینی پرورش یافته و گاه با رفتن دینی از محلی به محل دیگر و ممزوج شدنش با خواستهها و ذوق و روحیه خاص هر ملت صورتی دیگر به خود گرفته و به صورت آیینی جدید درآمده است اما دراین مسیر تئاتر همواره به عنوان هنری همزاد بشر از اجتماعات قبیلهای تا دنیای مدرن امروزی بوده است .
در فرهنگ ایرانی خرده نمایشهای بسیاری وجود دارند که هر کدام روایتگر گونهای مستقل از هنر آیینی و نمایشی این مرز و بوم با تکنیک و محتوای خاص به خود است.
خرده نمایشهایی چون کوسه برنشین، میرنوروزی، پرده خوانی ، نقالی، رو حوضی ، انتر رقصانی، پهلوان بازی، بقال بازی، سیاه بازی، تعزیه و دهها خرده نمایش دیگر که به دلیل عدم توجه به آنها در حوزه نمایشی کشور اکنون رو به زوال و فراموشی هستند.
هر چند امروزه به دلیل دگرگونیهای جدید فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی جوامع در مواردی به چالش جدی کشیده شدهاند اما هنر تئاتر همواره به عنوان هنری تاثیرگذار همچون همیشه تکتاز میدان اصلاح امور اجتماعی و مبلغ معنویت و خداگونهگی اجتماعات بشری بوده است .
در حال حاضر هزاران نمایش در صحنههای تئاتر جهان به اجرا درمیآیند تا حق ومعنویت از دست رفته بشرمعاصررا فریاد بزنند و باطل را محکوم کنند.
انسان به بن بست رسیده در دنیای مدرن و رو به زوال، نیازمند رجوع به گذشته خویش است و در این راه بازگشت و توجه جدی به آیینها و مناسک دینی و مذهبی به عنوان منشاء واقعی هنر نمایش در جهان است و این گونه از تئاتر ، انسان محور و خداگونه، تئاتری است که قادراست معنویت از دست رفته بشر معاصر را بازیابد.
مجید امرایی کارشناس و کارگردان تئاتر